طلب یاری کردن حضرت زهرا از انصار و مهاجر
در میزنی که وا بشود؛ وا نمی شود دردت غریبی است مـداوا نمی شود حالت بد است بازولی روی مرکبی پهلو شکستــه مثل تو پـیدا نمی شود بیعت گرفـتن تو به جایــی نمی رسد اینجا کسی به خاطر تو پا نمی شود گـریه نکن که گوش ندارند بشـنوند گـریـه نکن که حـل مـعـما نمی شود شکاک ها به حرف تو اِن قُلت میزنند که پاسخت به جز اگر،اما نمی شود پس میزنند روی تو را؛ باز رو نزن دیگـر کسی مـدافـع مــولا نمی شود برگـرد خانـه بستــری خـانـۀ عـلـی سعیت نتیجه بخش به اینها نمی شود دیـگر گـذشـتــه دورۀ آن احـتـرام ها قـدی بـه پــای آمـدنت پـا نمی شـود |